Parchin

 بازهم یک نتیجه تکراری در زندگی ام رسیدم

که بسیار زیبا و دلنشین است

بازهم فهمیدم که من و تو برای هم ساخته شده ایم

+زهرای عزیزم تبریک میگم بهت بابت دانشگاه

نبودنت وندیدنت سخت خواهد بود

Parchin ...

کمتر از 48ساعت تا تحویل سال93مانده

و من به سالی که گذشت می اندیشم

نمیتوانم خودم را متقاعد کنم که سال بدی بود

یعنی هیچ گاه نتوانستم

اماسخت گذشت یا به قول زهرا اصلا نمی گذرد

اتفاقات بسیاری افتاد

اما بیش از همه از خودم شاکیم

پ.ن. خدایا سوالی دارم

کجای کار می لنگد که خاطره های خوب به سادگی محو می شنوند

اما خاطرات بد انگاری قابل حذف نیستند؟

Parchin ...

نمی شد تو لاین و فیس بوک بنویسم اونجا ادمای زیادی بودن که باید بعد به سوالاتشون جواب میدادم دوستانی ک همیشه بهم محبت دادن مشکلی نیس اما خواستم بعد مدت ها بنویسم اونم جایی ک کسی نمیخونه یادمه پست چندین وقت پیش همینجا نوشتم و تردید داشتم و عصبی بودم و نتیجه ی اون رویداد خوب بود و الان دوباره به صبر نیاز دارم اما این صبر و انتظار کشنده اس صبر و انتظار برای خودمه باید برم سمت ذهنم انگار تازه داره بیدار میشه و چیزایی رو میبینه که تا الان نمی دید یهو چی شد؟حتی دلیلشم شاید بدونم اما دونستن همین دلیل دلمو میلرزونه شایدم گرم اما اینبار از ادامه ی این راه مطمئنم Parchin ...

یادم رفته بود چطوری پست میزاشتیم نه اینکه یادم نباشه اصلا اما رفتن سمت نوشتن یعنی خاطره بازی اینجا چراغش روشنه اونم بخاطر گرمی و مهربونی دل .... لطفا من را بخوان بازهم بخوان با آن که خوب میدانیم تو مرا از بری و خوب می دانی مرا و خوب تر می دانی چگونه مرا سبک بالانه به پرواز در آری تو...خوب من باز هم با من بمان . بخوان مرا فریاد کن مرا بلند،محکم و جاودانه پ.ن:چرا باید بعد مدت هابیام و توهم آمده باشی؟این تصادف نیست ک اگر بود هربار رخ نمی داد که اگر هست من خواستار این تصادفم :) :* 3> Parchin ...